چین؛ نقطهای که سیاستمدان و تحلیلگران آمریکایی عقل و منطق از کَف میدهند
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۹۰۱۱۹
اندیشکده کوئینسی در گزارشی مینویسد: «سیاستمداران و تحلیلگران حوزه سیاست خارجی آمریکا، زمانی که میخواهند در مورد مسائل مختلف بین المللی و کشورهای گوناگون صحبت کرده و تحلیل ارائه دهند، حدی از احتیاط و خویشتنداری را لحاظ میکنند.
به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ "اندیشکده کوئینسی" در گزارشی با اشاره نوعِ موضع گیریها و تفکر نخبگان سیاسی و چهرههای دانشگاهی و تحلیلگران آمریکایی در مورد چین، به طور خاص به این نکته اشاره میکند که این قِسم از افراد، در تعریف فضای ایده آل مد نظر خود از چهارچوبهای یک سیاست درست و خوبِ آمریکا در رابطه با چین، تا حد زیادی عقل و منطق را کنار میگذارند و موضوعاتی را مطرح میکنند، که نه تنها چین را تضعیف نمیکند بلکه برعکس موجب آسیب رسیدن به منافع و امنیت ملی ایالات متحده آمریکا نیز میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اندیشکده کوئینسی در گزارش خود مینویسد: «یکی از ویژگیهای منفی و آسیبزای مناظرات و بحثهای حوزه سیاست خارجی در آمریکا این است که وقتی اندیشمندان و چهرههای مطرح حوزه مذکور میخواهند در مورد مساله مختلف بین المللی صحبت و تحلیل کنند، عمدتا نوعی خویشتنداری و ملاحظه را لحاظ میکنند. با این حال، این قاعده را به هیچ عنوان در مورد چین و مسائل مرتبط با این کشور رعایت نمیکنند و تا حد زیادی تهاجمی و غیرمنطقی به مسائل چین مینگرند.
این رویکرد هم در مجامع دانشگاهی آمریکا و هم در میان رهبران سیاسی و سیاستمداران آن به وضوح قابل مشاهده است. این مساله در نوع خود همانطور که پیشتر نیز گفته شد، آسیبها و هزینههای زیادی را برای آمریکا ایجاد کرده است.
در میان چهرههای مشهور دانشگاهی آمریکا، پروفسور "جان میرشایمر" که از چهرههای برجسته نظریه پردازان رئالیسم در روابط بین الملل نیز است، یک نمونه جدی از این رویکرد است. میرشایمر تاکنون انتقادات صریح و جدی را از تلاشهای گسترده آمریکا جهت تغیر نظامهای سیاسی در مطنقه خاورمیانه مطرح کرده است. وی همچنین یکی از مخالفان جدی توسعه ناتو به سمت شرق و ایجاد تهدید برای روسیه هم بوده و پیش از آغاز جنگ اوکراین نیز به درستی هشدار داده بود که این مساله میتواند روابط جهان غرب با روسیه را به نقطه انفجار و درگیری برساند. اخیرا نیز میرشایمر صریحا اعلام کرده که یکی از اصلیترین دلایل و محرکهای اوج گیری فزاینده تنشها میان ناتو و روسیه در مورد مساله اوکراین، تحریکات و اقدامات نابخردانه دولت آمریکا و متحدان آن بوده است.
با این حال، رویکرد میرشایمر نسبت به چین مدت هاست که تهاجمیِ محض است و وی هرگونه کاهش حضور نظامی آمریکا در شرق آسیا و تشن زاییهای آن علیه پکن را رد کرده و میکند. وی حتی هشدار داده که چین سعی دارد با تمام توان خود آمریکا را از منطقه آسیا-پاسیفیک اخراج کند.
دیدگاه و رویکرد جان میرشایمر نسبت به چین با گذشت زمان تهاجمیتر و سختتر نیز شده است و حتی وی از افزایش مراودات اقتصادی میان آمریکا با چین نیز شدیدا انتقاد میکند. او در سال ۲۰۲۱ در نوشتهای از خود، سیاست دولت آمریکا در تعامل اقتصادی نزدیک با چین را قویا محکوم و رد کرد. او در این رابطه مینویسد: "از آنجایی که یک چینِ قدرتمندتر به احتمال فراوان موقعیت و جایگاه آمریکا در آسیا و ورای این منطقه را به چالش خواهد کشید، انتخاب منطقی برای آمریکا در این رابطه کاملا روشن است: واشینگتن باید روند اوج گیری قدرت چین را به هر نحو ممکن کُند و حتی متوقف کند. این در حالی است که آمریکا اکنون فقط و فقط به قدرتمندترشدنِ چین کمک میکند".
میرشایمر در ادامه میگوید: "تعامل و ارتباط با چین میتواند بدترین انتخاب راهبردی باشد که آمریکا اتخاذ میکند. هیچ نمونه تاریخی معتبری را شاهد نبوده ایم که یک قدرت بزرگ به نحوی فعال خیزش و ظهور رقیب اصلی خود در محیط بین المللی را تقویت کند. البته که اکنون روند تعاملات و همکاریهای به ویژه اقتصادی چین و آمریکا به نقطهای رسیده که کمتر میتوان در مورد آن کار موثری را انجام داد".
در عرصه سیاسی، سناتور آمریکایی "جاش هاولی"، بسیاری از نطرات و دیدگاههای میرشایمر را به صورت عملی و میدانی نشان میدهد و حمایت میکند. هاولی حامی مشهور و برجسته دوری کردن از درگیریها و جنگهای غیرضروری آمریکا در کشورهای در حال توسعه و همچنین اروپا است. در واقع، وی تنها عضو سنای آمریکا بود که علیه درخواست سوئد و فنلاند جهت عضویت در تشکیلات ناتو، در سال ۲۰۲۲ رای داد. انتقادهای سناتور هاولی از حمایتهای غیرمشروط دولت بایدن از اوکراین نیز تا حد زیادی در رسانهها و میان افکار عمومی آمریکا بازتاب یافته است و حتی مورد اشاره جمهوریخواهان و نمایندگان کنگره نیز بوده است.
با این همه، سناتور هاولی رویکردها و مواضع به شدت تهاجمی و سخت گیرانهای را در مورد چین اتخاذ کرده و میکند. فرقی هم نمیکند که موضوع چه باشد. خواه مسائل تجاری، یا مساله تایوان، و یا حضور نظامی آمریکا در منطقه پاسیفیک. سناتور هاولی در جریان سخنرانی خود علیه درخواست فنلاند و سوئد جهت عضویت در ناتو، منطقش را اینگونه تشریح کرد:
"توسعه ناتو نیازمند حضور نظامی بیشتر آمریکا در قاره اروپا است. در واقع، حضور انسانی، تسلیحاتی و تجیهزاتی، و البته پشتوانه مالی بیشتری را طلب میکند. البته که این مساله صرفا هم محدود به یک بازه زمانی کوتاه نیست و در بلند مدت هم صدق میکند. با این همه، باید توجه داشته باشیم که اصلیترین دشمن ما در محیط بینالمللی، در قاره اروپا نیست. اصلیترین دشمن ما در قاره آسیا است. زمانی هم که صحبت از تقابل با این دشمن میشود، ما در بازی خیلی ضعیف و عقب هستیم. البته که روشن است من در مورد چین صحبت میکنم. چین سیاستهای امپریالیستی را دنبال میکند. این کشور میخواهد همسایگانش را تسخیر کند و از هر فرصتی هم جهت توسعه قدرتش استفاده میکند و در نهایت نیز بر آن است تا بر آمریکا مسلط شود. "
سناتور هاولی بر پایه مواضع خود در مورد چین خواستار کاهش حضور نظامی آمریکا در اروپا و در نقطه مقابل، افزایش حضور این کشور در قاره آسیا جهت تقابل با چین است. وی در این رابطه میگوید: "فنلاند و سوئد میخواهند به اتحاد آتلانتیک بپیوندند تا در مقابله روسیه قدرت بیرند. البته که این موضوع با توجه به نزدیکی آنها به خاک روسیه و دغدغههای امنیتیشان کاملا قابل درک است. با این حال، مشکلات و چالشهای اصلی امنیتی آمریکا در جهان، نه در اروپا بلکه در آسیا ریشه دارند. بله، تهدید اصلی علیه ما چین است. مردم آمریکا باید یک حقیقت را در این رابطه بدانند: ایالات متحده آمریکا در شرایط کنونی آمادگی لازم و کافی را جهت مقاومت در برابر چین ندارد. توسعه بخشی به تعهدات امنیتی آمریکا در اروپا، تنها مشکلات این کشور را گستردهتر خواهد کرد و در عین حال، امنیت آن را نیز به نحو قابل توجهی کاهش خواهد داد. "
اخیرا نیز جاش هاولی به صراحت از وزیر خارجه آمریکا "آنتونی بلینکن" درخواست کرده تا تسلیحِ تایوان را به جای ارائه کمکهای بی حد و حصر به اوکراین در اولویت سیاست خارجی واشینگتن قرار دهد. از نگاه سناتور هاولی، اوکراین در حاشیه منافع ملی آمریکا قرار دارد، اما تایوان، در مرکز منافع دولت و ملت آمریکا واقع شده است.
شاید در قالب رقابتهای جهانی، آمریکا، چین را تهدیدی جدیتر علیه منافع ملی و امنیت خود ببیند. با این حال، اتخاذ مواضع سخت و تهاجمی از سوی افرادی نظیر سناتور هاولی علیه چین، اعتبار آنها را افزایش نمیدهد و حتی میتواند مشکلات به مراتب گسترده تری را نیز برای واشینگتن ایجاد کند. دشمنی بی حساب و کتاب دولت آمریکا علیه چین، به هیچ عنوان امنیت ملی آمریکا را تقویت نخواهد کرد و حتی میتواند برای آن به شدت آسیبزا باشد.
در واقع، این جنس دشمنی میتواند خطرات گسترده تری را در مقیاس با ماجراحویی که اکنون آمریکا در قالب جنگ اوکراین در حال ارتکاب آن است، علیه منافع کلان این کشور به همراه داشته باشد. اقدامات تحریک کننده آمریکا در منطقه شرق آسیا و به طور خاص در مساله تایوان، احتمال درگیری مستقیم نظامی آمریکا با چین را به شدت افزایش میدهد. با این حال، افرادی نظیر سناتور هاولی وقتی باید در موضوعاتی نظیر "چین" که اتفاقا به نفع آمریکا هم است، خویشتنداری و طمانینه پیشه کنند، عملا در نقطه مقابله این قبیل رویهها رفتار میکنند و در نهایت هم خلق فاجعه میکنند.
رویکردهای اینچنینی، شکستهایی فاجعه بار برای آمریکا هستند و به جای اینکه موقعیت جهانی آمریکا را بهبود بخشند، روز به روز تضعیف بین المللی آن را تسریع میکنند. وضعیتی که به دلیل اتخاذ مواضع افرادی نظیر سناتور هاولی در آمریکا بر سیاست خارجی این کشور حاکم شده است.»
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: تحلیلگران آمریکایی جنگ اوکراین نظامی آمریکا سناتور هاولی سیاست خارجی مورد چین بین المللی حضور نظامی گسترده تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۹۰۱۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی گرایشهای ضداسرائیلی «نسل z» در آمریکا
خیزش دانشگاههای سراسر آمریکا در حمایت از مقاومت فلسطین و مخالفت با لشکرکشی رژیم صهیونیستی برای حمله به رفح سبب شده است تا بار دیگر این سوال در محافل علمی و رسانهها مطرح شود که چرا نسل جوان یا به عبارت دقیقتر «نسل z» برخلاف پدران خود حامی فلسطین بوده و هیچگونه همدلی با اشغالگران قدس ندارد؟ افراد یا نهادهای نزدیک به لابیهای اسرائیل یا همسو با سیاستهای کاخ سفید سعی دارند تا این تجمعات دانشجویی- خیابانی را ناشی از فریب و انحراف نسل جدید دانسته و خواهان برخورد نیروهای امنیتی با حامیان مقاومت شوند.
جامعهشناسان آمریکایی شکاف کنونی میان نسل جدید و قدیم آمریکاییها در حمایت از اسرائیل را ناشی از پیامدهای جنگ عراق- افغانستان، افزایش نفوذ جنبش سیاه پوستان، سیاستهای افراطی رژیم صهیونیستی، تغییرات جمعیتی و انتشار تصاویر غیرنظامیان فلسطینی در شبکههای اجتماعی میدانند. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا با توجه به آخرین تحولات جاری در دانشگاههای آمریکا به بررسی گرایشهای ضداسرائیلی نسل جوان در آمریکا بپردازیم.
امروز یکی از مهمترین جلوههای همبستگی نسل جدید آمریکاییها با مردم فلسطین، سلسله تظاهرات و اعتصابات دانشجویی در قلب ایالات متحده است. دانشجویان دانشگاههای کلمبیا، براون، امرسون، هاروارد، جرج واشنگتن، نیویورک، فلوریدا، اموری، اوهایو، رایس، ماساچوست، میشگیان، ییل، تگزاس و … همصدا با سایر جامعه آمریکا خواستار توقف نسل کشی در غزه و خودداری رژیم صهیونیستی از لشکرکشی به رفح هستند. در میان افراد شرکت کننده در این تجمعات علاوه بر مسلمانان، عرب- آمریکاییها، سیاه پوستان؛ نسل جوان و سفیدپوست آمریکا نیز دیده میشود که برخلاف پدران خود حقیقت را بدون واسطه دنبال کرده و مخالف آپارتاید حاکم در فلسطین اشغالی هستند.
نکته جالب توجه در این تجمعات دانشجویی تکرار موازین و شعارهای سنتی مانند «فلسطین؛ از نهر تا بحر» است. روی آوردن نسل «زد» در آمریکا به شعارهای اصلی مقاومت حاصل تجربه و درک آنها از قریب سه دهه شهرکسازیهای غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری، دستگیری بیدلیل شهروندان فلسطین و حملههای دورهای ارتش رژیم به باریکه غزه بوده است. چنین نسلی اساساً نمیتواند هیچ ذهنیتی درباره تلاشهای ریاکارانه و فریبنده صهیونیست در دهه نود قرن بیستم در مذاکرات صلح اسلو یا مادرید داشته باشد.
جوانانی که از سال ۱۹۹۶ به بعد دیده به جهان گشودند افرادی هستند که واقعیت را نه در میان سخنرانی سیاستمداران بلکه با مشاهده فیلمها و تصاویر مستند در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، ایکس (توییتر سابق) یا تیک تاک دنبال کردند. روزنامه واشنگتن پست در مطلبی به قلم فرانسیس وینال به این موضوع پرداخته است که اساساً چرا نسل جدید در مقایسه با آمریکاییهای میانسال حامی فلسطین هستند؟
در این مقاله با اشاره به نظرسنجی «YouGov» به این نکته پرداخته میشود که جوانان بین ۱۸ الی ۲۹ سال، برخلاف افراد بالای ۶۴ سال بیشتر با مردم فلسطین ابراز همدردی میکنند. مشاهده اجساد و پیکرهای زخمی زنان و کودکان غیرنظامی که از زیر میلیونها تن آوار برداشته میشود، موضوعی نیست که جوانان غربی به راحتی بتوانند از آن عبور کنند. در نظر سنجی دیگری شبکه «ان. بی. سی» از مخاطبان خود پرسید که چه احساسی نسبت به اسرائیل دارند و آیا اقدام نظامی رژیم علیه نوار غزه را موجه میدانند یا خیر؟ ۶۴ درصد شرکت کنندگان ۶۵ سال به بالا گفتند که احساس مثبتی نسبت به رژیم صهیونیستی دارند؛ در حالی این رقم در میان افراد بین ۱۸ تا ۳۴ سال به رقم ۲۶ درصد در کاهش پیدا میکند! علاوه بر این ۴۲ درصد افراد بین ۱۸ تا ۳۴ سال حمله اسرائیل به غزه را محکوم کرده و معتقدند که تلآویو اقدامی بیش از اندازه علیه فلسطینیها انجام داده است.
یکی از پایههای تغییر ایدهها و نظرات نسل جدید در آمریکا، جابهجایی مرجعیت اخبار و اطلاع رسانی از رسانههای جمعی به شبکههای اجتماعی است. پیش از این سرمایهداران و دولتهای بزرگ سعی میکردند تا با کنترل مطبوعات و رسانههای دیداری- شنیداری کنترل و هدایت افکار عمومی را در اختیار داشته باشند. شبکههای اجتماعی، اما با از بین بردن محدودیتهای «زمان-مکان» و فیلترهای معمول بنگاههای قدرت و ثروت این فرصت را در اختیار نسل «زد» قرار داده اند تا با مشاهده و شنیدن روایتهای مختلف، آنچه را که به حقیقت نزدیکتر است را انتخاب کنند. براساس نظرسنجی صورت گرفته از سوی موسسه پیو در سال ۲۰۲۳ قریب به ۷۰ درصد آمریکاییهای بین ۱۸ الی ۲۹ سال برای آگاه شدن اخبار به شبکههای اجتماعی روی میآورند.
این جوانان که در قلب سرمایه داری با بمباران مصرف گرایی و زیست بیهدف محاصره شدند، با درک کوچکترین نشانهای از حقایق جاری در جهان سعی میکنند تا آن را پذیرفته و به سایر دوستان خود معرفی نمایند. شاید به همین دلیل قانونگذاران آمریکایی در واکنش به اقبال نسل جدید به شبکه اجتماعی «تیک تاک» به بهانه همکاری اطلاعاتی این کمپانی با دولت چین سعی دارند تا جلوی فعالیت رسمی آن را بگیرند. نمونه بارز شکل گیری این روند جدید همزاد پنداری جنبش «نمیتوانم نفس بکشم» با فلسطینیهای ساکن کرانه باختری و نوار غزه است که یکی از نشانههای درک عمیق نسل جوان آمریکایی نسبت به تحولات روز محسوب میشود. در نگاه افراد بین ۱۸ الی ۳۰ سال در آمریکا همانطور که واشنگتن حقوق سیاه پوستان را نادیده میگیرد و پلیس شدیدترین برخوردها را با سیاهپوستان انجام میدهد؛ در فلسطین اشغالی نیز با فلسطینیها مانند افراد «درجه دو» جامعه برخورد میشود و رژیم صهیونیستی هیچ ترسی برای زندانی کردن یا کشتن ساکنان بومی این منطقه ندارد.
بهره سخن
هنگامی که رهبر معظم انقلاب در نامههایشان وجدانهای بیدار جوانان غربی را خطاب قرار میدادند، کمتر کسی فکر میکرد که تنها چند سال بعد نوجوانان و جوانان آمریکایی از گروههای مختلف یکصدا آزادی فلسطین و رهایی غزه را فریاد بزنند. مقایسه فضای سیاسی معتبرترین دانشگاههای جهان با اتمسفر حاکم بر دانشگاههای آلمان نازی از سوی نخست رژیم صهیونیستی نشان دهنده میزان قدرت و تاثیرگذاری جوانان آزاده آمریکایی بر سیاستهای کاخ سفید و فضای سیاسی حاکم بر واشنگتن است. بایدن به خوبی میداند که اگر اراده جوانان حامی فلسطین از مرزهای دانشگاه عبور کرده و راهپیماییهای سراسری در آمریکا آغاز شود، سبد رای دموکراتها به شدت آسیب دیده و ممکن است مسیر پیروزی ترامپ هموار گردد.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی